در يك جشن مختلط با او آشنا شدم وگفتگوهاي ما گل انداخت. من به دعوت يكي از دوستانم والبته بدون اطلاع همسرم در آن ميهماني شيطاني شركت كرده بودم و از همان شب ارتباط تلفني ام با دختر جواني كه الميرا نام داشت شروع شد.

اوايل براي سرگرمي به او پيامك مي زدم . اما كم كم احساس كردم به اين دختر خانم علاقمند شده ام.

چند ماه گذشت و متاسفانه متن پيامك هايي كه بين ما رد و بدل مي شد از حالت شعر گونه و عاطفي به مطالب مستهجن و شرم آور تغيير كرد.

مرد جوان آهي كشيد و افزود: همسرم كه زني با ايمان و واقعا مظلوم است هيچ وقت گوشي تلفنم را كنترل نمي كردو متاسفانه من از حسن اعتمادش سوء استفاده مي كردم. ولي حالا تاوان اين كارم را به بدترين شكل ممكن بايد بپردازم.

مجتبي در مركز مشاوره پليس خراسان رضوي افزود: همان دوستي كه زمينه آشنايي من و الميرا را در ميهماني شبانه فراهم كرده بود چند حلقه سي دي مستهجن برايم آورد و سي دي ها را داخل كمد وسايلم گذاشته بودم.

 حدود 7 ماه از رابطه من و الميرا گذشت و چند بار ديگر هم به دعوت اين دختر خانم در ميهماني هاي مختلط شركت كردم و حتي به اصرار به مصرف شيشه روي آوردم.

امادرحالي كه سرگرم عياشي هاي خودم بودم از چندي قبل متوجه تغيير حركات و رفتار دختر 12 ساله ام شدم و وقتي او را به طور غير مستقيم زير نظر گرفتم فهميدم اين بچه با پسري جوان در همسايگي مان ارتباط برقرار كرده است.

با نگراني موضوع را به همسرم اطلاع دادم و ما فرزندمان را به نزد يك مشاور خانواده برديم.

مي دانيد نتيجه برگزاري جلسه مشاوره چه بود؟ خوب گوش كنيد تا بدانيد وقتي آدم گناهي انجام مي دهد نبايد خودش را زرنگ فرض كند.

 چرا كه فرزندم در گفتگو با كارشناس مشاوره گفت تمام پيامك هاي مستهجني كه بين من و الميرا رد و بدل مي شد را از مدتي قبل به طور مخفيانه مطالعه مي كرده است و حتي سي دي هاي مستهجن را نيز به اتفاق يكي از همكلاسي هايش كه براي درس خواندن به خانه ما رفت و آمد داشت تماشا كرده اند و ... .

اين بچه از نظر روحي و رواني دچار مشكل جدي شده است و من اعتراف مي كنم از زندگي ام غافل ماندم و باعث شدم تا  اين بلا بر سر خودم و بچه ام بيايد.